کد مطلب:315022 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:182
امام موسی کاظم فرمود: او را عمویم عباس زد
شخصی از اهل سنت كه ارتشی بود و در عراق درجه سرهنگی هم داشت همه روزه می آمد حرم امام موسی كاظم (علیه السلام)
[ صفحه 606]
به حضرت جسارت می نمود. روزی آمد شروع به جسارت كند از ضریح مطهر صدای هولناك و مهیبی به گوش رسید و آن شخص سنی صورتش سیاه می شود و می افتد به زمین، صورتش سیاه می شود و به درك واصل می شود. یكی از خدام حرم مطهر به حضرت عرض می كند: آقاجان، شما چرا تاوان گستاخی او را زودتر ندادید؟ شب بعد در عالم رویا می بیند حضرت به او می فرماید: من او را نزدم او را عمویم عباس زد. چون آقا امام حسین (علیه السلام) جدم و عمویم حضرت عباس (علیه السلام) به زیارت من آمده بودند. و این شخص در حضور آنان به ضریحم آب دهان انداخت و به عمه ام دهن كجی نمود. در این وقت بود كه من برای او احساس خطر كردم كه عمویم عباس (علیه السلام) او را به سزای عملش رساند. [1] .
العبد علی پورفرشی
[ صفحه 606]
به حضرت جسارت می نمود. روزی آمد شروع به جسارت كند از ضریح مطهر صدای هولناك و مهیبی به گوش رسید و آن شخص سنی صورتش سیاه می شود و می افتد به زمین، صورتش سیاه می شود و به درك واصل می شود. یكی از خدام حرم مطهر به حضرت عرض می كند: آقاجان، شما چرا تاوان گستاخی او را زودتر ندادید؟ شب بعد در عالم رویا می بیند حضرت به او می فرماید: من او را نزدم او را عمویم عباس زد. چون آقا امام حسین (علیه السلام) جدم و عمویم حضرت عباس (علیه السلام) به زیارت من آمده بودند. و این شخص در حضور آنان به ضریحم آب دهان انداخت و به عمه ام دهن كجی نمود. در این وقت بود كه من برای او احساس خطر كردم كه عمویم عباس (علیه السلام) او را به سزای عملش رساند. [1] .
العبد علی پورفرشی
[1] اين كرامت در تاريخ 17 / 1 / 81 در حسينيه صنف لباس فروشان كه او هم از كتاب نقل فرمودند داستان به صورت شعر تركي بوده كه به صورت نثر فارسي درآمده است.